English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (904 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
docl pass U گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
groundage U حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
salvaging U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
primage U اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
shipowner U صاحب کشتی
yachtsmen U صاحب کشتی تفریحی
yachtsman U صاحب کشتی تفریحی
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
container U قطار و کشتی بکاربرده میشود
containers U قطار و کشتی بکاربرده میشود
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
salvages U پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
salvage U پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
salvaging U پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
salvaged U پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
pillotage U وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
national ensign U پرچم ملی که روی کشتی نصب میشود
chine U درز شیارابی که دراثرحرکت کشتی ایجاد میشود
sea tail U بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
privateer U کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
ballast U وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
funded debt U وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
bow wave U موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
reads U مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read U مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
paged address U که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود.
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
averaging U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
arrowroot U نشاستهای که ازریشه اوروت گرفته میشود
prussic acid U اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
it follows necessarily that U ناچار این نتیجه گرفته میشود
zero hour <idiom> U لحظهای که تصمیم مهمی گرفته میشود
softer U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softest U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
inland duty U حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
intake U مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
intakes U مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
cudbear U ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود
ship کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
bottoms U کشتی
puppis U کشتی دم
ship haven U یک کش کشتی
on the water U در کشتی
ships U کشتی
on the sea U در کشتی
on shipboard U در کشتی
on board a ship U در کشتی
collier U کشتی
by water U با کشتی
bilge U اب ته کشتی
deck U پل کشتی
decked U پل کشتی
bottom U کشتی
aft U در پس کشتی
argo U کشتی
afloat U در کشتی
decks U پل کشتی
carinae U کشتی
wrestling U کشتی
foreship U سر کشتی
vessel U کشتی
vessels U کشتی
carina U کشتی
ark U کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
flat U پل کشتی
boarded U کشتی
flattest U پل کشتی
board U کشتی
hulks U کشتی
hulk U کشتی
catch U کشتی کج
fax U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
source U فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود
storage U ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود
cells U در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cell U در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
colas U ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
cola U ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
orifice meter U روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود
masters U کاپیتان کشتی
dressing ship U تزیین کشتی
exs U تحویل از کشتی
master U کاپیتان کشتی
flying dutchman U شبح کشتی
ferry boat U کشتی گذاره
fire ship U کشتی اتش زن
greco roman U کشتی فرنگی
mastered U کاپیتان کشتی
flag ship U کشتی پیشرو
derrick U دکل کشتی
foreship U دماغه کشتی
wrestlers U کشتی گیر
steamers U کشتی بخار
keel shaped U شبیه ته کشتی
jerque U بازرسی کشتی
wrestler U کشتی گیر
inboard U داخل کشتی
in the hold U در انبار کشتی
imbark U در کشتی گذاشتن
ice breaker U کشتی یخ شکن
hermaphrodite brig U کشتی دو دگله
kedge U تغییرجهت کشتی
he went aboard the ship به کشتی درآمد
he went aboard the ship او داخل کشتی شد
icebreaker U کشتی یخ شکن
kelson or keelson U سقف ته کشتی
doutful category U کشتی مشکوک
coal whipper U زغال کش کشتی
hull U لاشه کشتی
hull U بدنه کشتی
hulls U لاشه کشتی
hulls U بدنه کشتی
skipper U ناخدای کشتی
caulker U درزگیر کشتی
skippered U ناخدای کشتی
skippering U ناخدای کشتی
catch as catch can U کشتی ازاد
bow U سینه کشتی
bowed U سینه کشتی
cockswain U پیشکارکارکنان کشتی
combatant vessel U کشتی جنگی
fireman U اتشکار کشتی
derricks U دکل کشتی
land U به گل نشستن کشتی
deck seamanship U ملوان پل کشتی
deck plan U افق پل کشتی
deck plan U صفحه پل کشتی
deck gang U ملوان پل کشتی
deadman U مهاربند کشتی
adversaries U حریف کشتی
cutwater U دماغه کشتی
cuddy U اطاقک کشتی
adversary U حریف کشتی
coxswain U مباشر کشتی
cook house U اشپزخانه کشتی
commondo ship U کشتی نیروبر
bowing U سینه کشتی
sailing vessel U کشتی بادبانی
passenger liner U کشتی مسافربری
passenger liner U کشتی مسافری
parent ship U کشتی مادر
pancratist U کشتی گیر
tug U کشتی یدک کش
packet boat U کشتی نامه بر
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1set the record straight
1popsicle
1construed
1اصلاح ترجمه
1Is it disregard?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com